یک روز خیلی معمولی، یک موش، یک حلزون، یک قورباغه و یک گنجشک چهارتایی کنار برکه دور هم نشسته بودند.
موش به این خاطر آن جا بود که جای دیگری برای رفتن نداشت. حلزون هم به خاطر حضور موش سروکلهاش آن جا پیدا شده بود. قورباغه هم داشت از آن حوالی رد میشد که چشمش به آنها افتاد و فوری به جمع آنها پیوست و بالاخره، گنجشک هم از روی کنجکاوی جلو آمده بود و فقط میخواست بداند بقیه آن جا چه کار میکنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.