موریس موسه برای تدریس «فلسفه برای کودکان» در مقطع دبستان انتخاب شده است و به آموزش معرفتشناسی میپردازد. در حالی که فلسفهی غرب باستان، متافیزیک و علاقهی آن به فهم ماهیت موجودات را مقدماتیترین عرصهی کندوکاو فلسفی میانگاشت، اما شاخصهی فلسفهی غرب مدرن، که در اوایل قرن هفدهم میلادی ظهور کرد، این نظر است که معرفتشناسی رشتهی بنیادین فلسفه است. معرفتشناسی به مطالعهی شناخت انسان میپردازد و به دنبال مشخص کردن ماهیت و دامنهی شناخت است. دلیل آنکه فیلسوفان غربی مدرن، معرفتشناسی را به متافیزیک اولویت دادهاند این است که باور دارند اول باید مطمئن شویم ادعاهایمان دربارهی شناخت موجه است، سپس میتوانیم به درستی بگوییم که ساختار واقعیت چه باید باشد، زیرا این ساختار را فقط می توان به وسیلهی ادعاهای شناختی مشخص کرد.
سوالات بحث:
1. چرا موریس باور داشت گاو گوزن است؟ آیا موریس دلایل خوبی برای این باور دارد؟
2. آیا گاو دلایل خوبی برای اصرار دارد که گوزن نیست؟ این دلایل چیست؟
3. وقتی حیوانات انعکاس خود را در آب می بینند، چه چیزی باعث می شود به این نتیجه برسند که بالاخره آنها یکسان نیستند؟ آیا این دلیل خوبی برای این باور است که آنها یکسان نیستند؟
4. آیا دیدن چیزی به ما آگاهی می دهد؟
5. اگر دلایل خوبی برای باور داشتن چیزی دارید، آیا آن را می دانید؟
6. چه چیزی گوزن را به گوزن تبدیل می کند؟ گاورا به گاو؟
7. آیا چیزی اساسی وجود دارد که ما را به آنچه هستیم تبدیل کند؟ اگر چنین است، آن چیست؟
8. آیا اگر بخشی از خودمان را از دست بدهیم، دیگر چیزی که بودیم نیستیم؟ چه بخشی؟
9. آیا آنچه ما هستیم در طول زمان تغییر می کند؟ اگر چنین است، چگونه؟
Morris the Moose: Teaching Epistemology. Whereas Ancient Western Philosophy took metaphysics and its interest in understanding the nature of what exists as the most basic field of philosophical inquiry, Modern Western Philosophy – which began in the early 17th century – is characterized by its view that epistemology is the fundamental philosophical discipline. Epistemology studies human knowledge. It seeks to establish the nature and extent of that knowledge. The reason that Modern Western philosophers put epistemology ahead of metaphysics was their belief that we had to make sure that we were justified in our claims to knowledge before we could legitimately articulate the structure that reality had to have, for that structure could only be specified by means of knowledge claims.
shahrtash (مدیر سایت)
1) کارگاه معلمان- موسسه باران مهر – اردیبهشت سال 1391- شهرتاش
1- چرا به خود اجازه میدهیم دربارهی دیگران قضاوت کنیم؟ شریعت
2- چرا انسانها در بررسی مسائل فقط خود را در نظر میگیرند؟ رضوی
3- چرا آدمها روی نظرات خود پافشاری میکنند؟ شعبانی
با توضیح اینکه سؤالها همه چرایی است و سؤالهایی چرایی بیشتر از علت میپرسد و احتیاج به توضیح دارند و ما بیشتر دنبال سؤالهایی هستیم که استدلال را تقویت میکنند و دلایل را جستجو میکنند؛ روند بیان سؤالات ادامه پیدا کرد
4- چگونه دیگران را قانع کنیم تا به اشتباه خود پی ببرند؟ خلیق رضوی
5- آیا ما حق داریم افکار خود را به دیگران تحمیل کنیم؟ یوسف زاده
6- ما در زندگی تا چه حد برای نظر و ایدهی دیگران ارزش و احترام قائلیم؟ ستارپناهی
7- ما در روز چقدر به خودمان و اعمالمان از زاویه دید دیگران نگاه میکنیم؟ قهرمانی
2-5-7- خودمحوری-خودشناسی- زاویه دید
3-5- تحمیل نظر- فکر بسته- دگم بودن
1-6-7- (4)- تعامل با دیگران – روابط اجتماعی
1-5- حقوق
5-6- احترام
6-7- احترام به دیگران- رعایت حق دیگران
این سؤالها نشان میدهد که ذهن ما عادت به سؤالهای فلسفی ندارد و برای همین آنها را نمیشناسد. برای مثال سؤال 4 که از چگونه و روش انجام کاری میپرسد یا سؤال 6 و 7 که از اندازه و مقدار چیزی سؤال میکند؟
ظاهرا سؤال 5 بهترین گزینهی ماست و از نوع سؤالهای ارزشی است
2) معلمان پایه اول ابتدایی منطقه 7 تهران- سال 1395- شهرتاش
1. چرا موس اصرار داشت که شبیه یک حیوان دیگر است؟
2. چرا موس پافشاری میکرد؟
3. چرا هرکسی خودش را قبول دارد؟
4. گوش دادن به نظر دیگران چه اهمیتی دارد؟
5. چرا مقایسه کردن حیوانات برایش لذت بخش بود؟
6. تحقیق در مورد موس: مقایسهی موس با حیوانات دیگر داستان (شباهتها و تفاوتها) چرا حیوانات، بقیه را شبیه خود میدیدند؟
7. آیا همیشه اعتماد به نفس خوب است؟
8. چه لزومی دارد حرف خود را به دیگران بفهمانیم؟
9. چگونه مشاهده کنیم تا به نتیجهی مطلوب برسیم؟
10. آیا هدف موس از کارهایش اثبات و پافشاری بر اهمیت وجود خودش بود؟
11. آیا این کار موس زمینهای برای یافتن دوست به دلیل تنهاییاش بود؟
12. آیا موس فکر میکرد دیگران نسبت به او بی توجه و بی تفاوت هستند؟
13. آیا دید و نظر بچهها یک نوع برداشت بوده است؟
14. آیا نامفهوم بودن از نظر همه یکسان است؟
15. آیا برای پافشاری و اثبات خودشان در آب به نتیجه رسیدند؟
16. آیا این حیوانات در کتاب با جنس موجودات دیگر آشنا نبودند؟
17. آیا هرکس که میخواهد بگوید تو هم مثل من هستی یعنی خودخواه است؟
18. آیا فردی که اطلاعات ندارد یعنی با جمع زندگی نکرده تا بتواند از او سؤال کند؟
19. چرا هیچکدام از حیوانات همدیگر را نمیشناختند؟
20. چرا موس از همه سؤال میکرد؟
21. نتیجهی داستان چی شد؟
22. چرا موس اصرار داشت که بقیه حیوانات مثل خودش هستند؟
23. کدام یک از شخصیتهای داستان پیشنهاد داد بروند آب بخورند؟
24. آیا موس بعد از دیدن خودش در آب راحت قبول کرد که گاو یا اسب مثل خودش نیستند؟
25. آیا مقایسه کردن همیشه میتواند راه حل مناسبی باشد؟
26. ایا تحمیل کردن نظر خود به دیگران صحیح است؟
27. آیا هرکس برای اثبات خود به دیگران باید دلیل بیاورد؟
28. آیا همیشه با مقایسه میشود به نتیجهی درستی رسید؟
29. برای اظهار نظر تا چه حد نیازمند اطلاعات زمینهای هستیم؟
30. بی توجهی به حرف دیگران باعث چه چیزی میشود
31. پافشاری روی عقیدهی خود آیا خوب است؟
32. چرا گاهی اوقات زورگویی شرط موفقیت است؟