مكس بدون شام به اتاقش فرستاده میشود. برای اینکه تضعیف روحیه نشود، سر خودش را گرم میكند. او به سرزمین وحشیها و پایكوبیهای وحشیانه سفر میكند و پادشاه آنجا میشود. اینها همگی بدون اینكه او از اتاقش خارج شود اتفاق میافتد!
این داستان به كودكان فرصت میدهد فكر كنند چه چیز واقعیت است و چه چیز تخیل و ما چگونه میتوانیم به این اختلاف پی ببریم.
موضوع: متافیزیك، معرفتشناسی، منطق
درونمایههای داستان: تخیل، واقعیت، قدرت، زمان
سوالات کندوکاو فلسفی با کودکان:
1. مکس جنگل و موجودات وحشی خارقالعاده را طوری تجربه می کند که گویی واقعی هستند. آیا بدین معناست که جنگل و موجودات وحشی واقعی هستند؟
2. از کجا می توان فهمید چیزی واقعی است یا خیالی؟
3. از کجا می دانید در حال حاضر خواب می بینید یا خیر؟
4. آیا ممکن است زمان بدون تغییر چیزی بگذرد؟
5. چرا زمانی که ما کارهای خسته کننده ای انجام می دهیم زمان کندتر به نظر می رسد، اما زمانی که کارهای سرگرم کننده انجام می دهیم با سرعت بیشتری حرکت می کند؟ این ممکن است در مورد ماهیت زمان چه چیزی را نشان دهد؟
6. سعی کنید تصویری بکشید که نشاندهنده زمان باشد و آن را با گروه به اشتراک بگذارید. دلایل شما برای نمایش زمان به این شکل چیست؟
7. باوجود اینکه مکس در جنگل با موجودات وحشی سرگرم می شود، اما تصمیم می گیرد به خانه برود تا با مادرش باشد. این در مورد اینکه مکس به چه چیزی در زندگی ارزش قائل است چه می گوید؟
shahrtash (مدیر سایت)
1) دانشآموزان پیش دبستان مدرسه صالحین- سال 1387- حاجیان
کلاس آفتاب 1
1. چگونه در كلاس مكس جنگل رشد كرد؟ عرفان- شایان
2. هیولاها چگونه به جنگل وارد شدند؟ شایان
3. چگونه مكس با قایق به خانه برگشت؟ امیر محمد- عمید
4. چگونه قایق به مكس رسید؟ امیر حسین – شایان
5. گیاهان چگونه سریع رشد كردند؟ عرفان
6. چرا مكس هیولاها را بدون شام به خانه فرستاد؟ امیرمحمد
7. چگونه ظرف غذا هنوز داغ بود؟ امیر حسین
8. چگونه درختها از اتاق مكس رفتند؟ عمید
کلاس آفتاب 2
1. چرا مكس به مادرش بی ادبی كرد؟ امیرعطا- بارا…
2. چرا اتاق مكس تبدیل به جنگل شد؟ امیر عطا
3. چگونه در اتاق جنگل مكس رودخانه آمد؟ حامد
4. چرا مكس به سرزمین وحشیها رفت؟ عرفان
5. چرا هیولاها میخواستند مكس را بخورند؟ عرفان
6. چرا هیولاها مكس را پادشاه كردند؟ باراز- عرفان- امیر عطا- خانم حاجیان
7. چرا مكس به اتاقش برگشت؟ امید- محمد حسن
8. آیا بوی غذا تا دوردست میرود؟ محمد حسین
كلاس مهتاب 1
1. چهطور در اتاق مكس درختها روییدند؟ میلاد- رامین- محمد- سالار
2. آیا ……..
3. چرا هیولاها میخواستند مكس را بخورند؟
4. چرا مكس لباس گرگها را پوشید؟ پدرام
كلاس مهتاب 2
1. چگونه اتاق مكس پر از درخت شد؟ رامتین- پدرام
2. چگونه غذای مكس گرم بود؟ امیر یاسین
3. مكس چه طوری به سرزمین وحشیها رفت؟ عرفان
4. چرا مكس از هیولاها نترسید؟ محمد
5. اگر هیولاها مكس را دوست داشتند پس چرا میخواستند او را بخورند؟ ….
6. چگونه مكس نمیترسید؟ (تبدیل شود به این كه چرا میترسیم؟)
7. چگونه مكس بلد بود شعبده بازی كند؟ محمد- رادین
2) پایه ششم: مدرسه ساعی- سال 31/1/85 – هزارپیشه
1. عسل: چرا آن شب پسرك به مادرش گفت كه میخورمت؟
2. عسل: وحشیها از كجا آمدند؟
3. روژینا: آیا پسرك چون خودش گرسنه بود حیوانات را نیز گرسنه به رختخواب فرستاد؟
4. كتایون: چگونه در اتاق پسرك جنگل بزرگی رویید؟ اتاق برای این كار كوچك است. در اتاق نمیشود قایق و آب و جنگل به وجود آید. زمان زیادی گذشته بود ولی پسرك بزرگ نشده بود. پسرك از موجودات وحشی نمیترسید. واقعی نبودند به دلیل اینكه وحشیها حرف میزدند. پسرك از مرگ نمیترسید. اینكه اتاقش جنگل شد واقعی نبود. انسانی كه موجودات وحشی را بترساند عادی نیست.
5. مهگل: چرا حیوانات (سارا: موجودات وحشی) پسرك را پادشاه جنگل نامیدند؟
6. شكیبا: چرا پسرك آن شب خواب بد دید؟
7. پریناز: چرا پسرك از سرزمین وحشیها به اتاقش برگشت؟
8. نفیس: آن شب پسرك چه لباسی پوشیده بود؟
9. كیمیا: آیا در جهان موجودات وحشی وجود دارند؟ نرگس: واقعی بودند زیرا طبیعی به نظر میرسیدند.
3) دانش آموزان پایه دوم مدرسه پیشاهنگ سال 1385- مظفری
1. نیما: چطور میشود درون یك اتاق یك دفعه یك جنگل درست شود؟
2. ارشیا و كوشا: چرا وحشیها پسرك را به عنوان وحشی ترین موجود دنیای وحشیها انتخاب كردند؟
3. كسری: آیا در این داستان هیولاها وجود دارند؟
4. امیر محمد: چرا پسرك میخواست كسی او را مهربان ترین موجود بداند؟
5. یاسین: چرا پسرك به مادرش گفت كه من تو را میخورم در صورتی كه هیچ جوری نمیتوانست مادرش را بخورد؟
6. سامان: چه كسی قایق پسرك را درست كرد؟
7. امیرعلی تاج میری/ كسری: چطور توی اتاق پسرك اقیانوسی به وجود آمد؟
8. اهورا: چطور غذایش این همه سال گرم مانده بود؟
9. اهورا: چطور غذایش این همه سال گرم مانده بود؟
10. نیما نكویی: چطور موجوداتی كه خیلی از پسرك قوی تر بودند از او میترسیدند؟
11. نیما: چطور پسرك در طول این دو سال زنده مانده بود؟
12. كیان: چرا پسرك دوست نداشت به جای اینكه كسی او را دوست داشتنی ترین بداند كسی او را موجودی درس خوان بداند؟
13. شهاب: آیا پسرك خواب بود یا بیدار؟
14. اهورا: آیا پسرك داستان را خواب دیده است یا واقعی بوده است؟
15. امیرعلی خدامی: چرا پسرك وقتی كه لباس گرگی را پوشید شیطنت كرد؟
16. رادین: چرا موجودات وحشی چشمهایشان زرد بود؟
17. كوش: چرا وقتی پسرك شیطنت كرد مادرش به او گفت «وحشی»
18. امیرپارسا: چرا مادر پسرك بی رحمانه به او شام نداد؟ (در صورتی كه والدین مهربان ترین آدمهایی میتوانند باشند كه ما میتوانیم ببینیم)
19. سهراب: اگر او را دوست نداشت چرا برایش غذا نگه داشته بود؟
20. دانیال: چرا پسرك میخواست وحشی باشد (بعد از مكث معلم) شود؟
21. امیر علی: و به دنیای وحشیها برود؟
22. علی رضا: چرا پای یكی از موجودات وحشی شبیه پای انسان بود؟
4) دانشآموزان پایه دوم مدرسه سما- 1390 -ربیعی
1. چرا به مادرش گفت میخورمت؟
2. چرا لباس حیوونی پوشید؟
3. چرا رفت به سرزمین غولها که غولها را ببیند؟
4. چرا غولها خشکشون زد وقتی پسر بهشون گفت: ساکت؟
5. چرا اول کتاب و آخر کتاب عکس برگ بود؟
6. چرا به سرزمین غولها رفت؟
7. چرا مادر به پسرش گفت: آدم نمیشوی؟
8. چرا پسر شیطنت میکرد؟
9. چه کسی به سرزمین وحشیها رفت؟
10. چطوری پسر پادشاه شهر شد؟
11. چطوری تونست پیش غولها بمونه؟