بیمارستان عروسکها دربارهی پسر یا دختری به نام جس است که به عروسکش «رولر» وابستگی شدیدی دارد. روزی سر رولر از تنش جدا میشود و باید برای 5 روز به بیمارستان برود. در این مدت، جس زندگی کردن بدون رولر، با خود حرف زدن پیرامون آنچه روی میدهد یا او را به سردرگمی میکشاند و چیزهایی که موجب حیرت او میشود را تجربه میکند.
بیمارستان عروسکها به همراه کتاب راهنمای تدریس آن: «با دنیای من آشنا شوید» نقطه ایدهآلی برای شروع مدرسه و فلسفه برای کودکان است. این کتاب راهنمایی برای معرفی فلسفه در کلاس است و از طریق طیفی از تمرینها و طرحبحثها به معلمان کمک میکند تا کودکان دربارهی دنیای اطرافشان به تفکر عمیق دست یابند و به کاوش آن دسته از مفاهیم فلسفی بپردازند که به تجربهی روزانهی آنها وابسته است. مانند، چه چیز باعث «واقعی بودن» میشود؟ از کجا میدانی چه رنگی است؟ چه چیزی دوست را بهترین میکند؟
از نظر شناختی محوریت این برنامه روی استدلال شرطی “اگر…آنگاه” و تشخیص تناقضهاست.
درونمایههای اخلاقی آن شامل: انصاف، دوستی، راستگویی، قانونمندی، دقیق گوش دادن، با دیگران در میان گذاشتن، مسائل جنسیتی، اهمیت دادن به دیگران
The Doll Hospital is a story about a little boy (or is it a girl?) who is very attached to a doll named Roller. One day, Roller’s head breaks and she has to go to the hospital for five days. During that period, Jess experiences what it is to be without Roller and what it is to talk to yourself about things that are happening, things that puzzle you, things that make you wonder. The Doll Hospital, together with the companion activity book, Making sense of my world, is an ideal starting point for primary school children and philosophy.
Making sense of my world is a guide to introducing philosophy in the classroom. Through a range of exercises and discussion plans, it helps teachers encourage children to think more deeply about the world around them, and to explore the philosophical concepts attached to their daily experience. What makes something ‘real’? How do you know what color is? What makes a ‘best’ friend?
shahrtash –
1) دانشآموزان پیش دبستانی مدرسه سرمد- سال 91-92 – افشار
نیمه اول فصل اول
1. پشمك اصلا پشمی بود یا نبود؟ (علیرضا) اسم جدید ذهن بچهها را منحرف کرده است
2. آیا فضایی وجود دارد یا نه؟ (احمد)
3. آیا ایمان وقتی ناراحت میشود و با پشمك حرف میزند، پشمك هم میتواند با او حرف بزند؟ (باربد)
4. پشمك چرا میتواند با ایمان حرف بزند؟ (ابراهیم مهدی)
5. چرا ایمان فكر میكرد پشمك واقعی است؟ (حسین چهره)
6. چرا ایمان بعضی وقتها به پشمك میگفت تپلی؟ (سهیل و حبیب) به خاطر تغییر اسم بچهها گیج شده اند
7. چرا ایمان بعضی وقتها میگفت تپلی و بعضی وقتها پشمك؟ (سلمان) به خاطر تغییر اسم بچهها گیج شده اند
8. چرا ایمان به عروسكش میگوید پشمك؟ (حسین)
9. چرا اسباببازیها واقعی نیستند؟ (امیرحسن)
10. چرا ایمان به مامانش میگفت عروسكش از پلاستیك درست شده است؟ (ماهان) با نام پشمک ذهن بچهها را از احتمال پلاستیکی بودن جنس این عروسک دور کرده اید
11. چرا ایمان با عروسكش خیلی دوست دارد بازی كند؟ بازی چه فایدهای دارد؟
12. چرا ایمان میگفت پشمك واقعی است؟ تکراری است فعلش متفاوت است
13. چرا خواهرش میگفت كه عروسك واقعیت ندارد؟
14. چرا ایمان با خواهرش دعوا كرد؟
15. چرا ایمان عروسكش را حمام میبرد؟
16. چرا ایمان اسم عروسكش را پشمك گذاشت؟ تکراری است با تفاوت جمله
17. چرا ایمان پشمك را میبرد دستشویی؟
18. چرا ایمان عروسكش را پوشك میكرد؟
19. چرا ایمان با پشمك حرف میزد؟
20. چرا ایمان به خواهرش میگفت پشمك واقعی است؟
21. چرا بابای ایمان عروسكهایش را نگه میداشت؟
نیمه دوم فصل اول
1. چرا اسم عروسکش را پشمک (رولی) گذاشت؟
2. چرا پدر ایمان (جس) برای خودش عروسک داشت؟
3. اگر ایمان عروسک نداشت چه میشد؟
4. برای چی عروسکش را مثل یک بچه کوچولوی زنده میدید؟
5. چرا پدر ایمان اسم او را گذاشته بود ایمان؟ نکته سنجی بچهها در انتخاب اسامی. و اینکه نام ایمان برای بچهی ما مسئله ایجاد کرده است
6. چرا ایمان گفت عروسکش از سه تا سنگ درست شده است؟
7. چرا به عروسکش میگفت تپل مپلی؟
8. چرا ایمان 4 ساله بود؟
9. برای چی عروسکها همه در بچگی عروسک دارند؟
10. چرا عروسکش از آهن درست نشده بود؟
11. چرا بچهها عصرها با عروسکهایشان بازی میکنند؟
12. چرا ایمان فکر میکرد عروسکش پلاستیکی است؟
13. آیا آدم میتواند یک عروسک داشته باشد؟
14. آیا باید عروسکهای کوچکی مان را برای برادر کوچکترمان نگه داریم و به او بدهیم؟
15. چرا ایمان اول گفت عروسک پلاستیکی است بعد گفت مثل 3 تا سنگ میماند؟
16. چرا ایمان فکر کرد که فقط پوست و استخوان نیست؟
17. چرا وقتی عروسکش پلاستیکی بود، اسمش را گذاشت پشمک؟
اول فصل دوم
1. مادر گفت که دیر میشود، پس چی شد که دور زد؟
2. چرا بچهها با جس دوست نبودند؟
3. چرا جس توی ماشین روی صندلی مخصوص خودش مینشست؟
4. چرا جس روی صندلی مخصوصش گریه کرد ولی بعد که رفت خانه خوشحال شد؟
5. چرا یادش رفت عروسکش را با خودش ببرد که مامانش مجبور شد دور بزند؟
6. اسم عروسک جس چی بود؟
7. چرا عروسک توی تخت خواب خوابیده بود؟
2) کارگاه معلمان پیش دبستان
1. آیا پزشگان ما را اذیت میکنند؟ غراله
2. آیا دکترها از کارهای خود خوشحال هستند؟ کیاراد
3. همیشه چیزهایی که نمیدانم ترسناک است؟ شهیدی
4. چطور است که پزشکان میخواهند کمک کنند ولی بیمارها از آنها میترسند؟ مریم
5. مریضم را به کدام بیمارستان ببرم؟