ورود | ثبت‌نام

وضعیت سقراطی: راه مقابله با خودمحوری

بازدید: 494 بازدید

از ریچارد پل

مترجم: فرزانه شهرتاش 1397

سؤال‌های سقراطی: برگرفته از مقاله‌ی ریچارد پل[1]

این جمله‌ی معروف سقراط است که می‌گوید: «زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد» (آپولوژی، 38، الف). به نظر می‌رسد منظور سقراط این است که صلاحیت تأمل کردن بر آنچه انجام می‌دهیم یک ویژگی انسانی است و مادام که بدون تفکر عمل می‌کنیم از سطح یک انسان حقیقی تنزل پیدا کردهایم. حیوانات لذات خاص خودشان را دارند اما فقط انسان‌ها می‌توانند آگاه باشند که چطور می‌توان موجود بهتری شد. انسان‌ها توانایی‌های بیشماری دارند که حیوانات فاقد آن‌ها هستند، با ابزار چیزهایی می‌سازند، تشکیل جوامع متمدن را پایهریزی می‌کنند، در سخن گفتن شرکت می‌کنند، مفاهیم انتزاعی را شکل می‌دهند، استدلال می‌کنند و … اما اگر انسان‌ها فقط این کارها را انجام دهند بدون این‌که نقادانه از آنچه انجام می‌دهند آگاه باشند، تنها در نیمه‌ی راه انسانیت هستند.

سقراط مانند بسیاری از فیلسوفان پس از خود، معقتد بود به چنان سطحی از آگاهی رسیده است که او را از سایر همنوعانش در این مرحله از تکامل جدا می‌کند و مأموریت او در زندگی این است که بقیه را نیز به همان سطح برساند. اما این کار را چگونه می‌توان انجام داد؟ واژه «تأمل»[2] مترادف خودآگاهی، استعاره سودمندی است. وقتی ما در آنچه انجام می‌دهیم کاملاً غرق می‌شویم، ‌به‌طور طبیعی خودآگاهی ما به عقب کشیده می‌شود اما اگر ما با دیدن خودمان در یک آینه‌ی وجودمان تأمل کنیم، خودآگاهی ما ناگهان به جلوی ذهن ما میآید. با توجه به این‌که چه سؤالی پرسیده می‌شود، ما مجبوریم درباره‌ی مواردی تأمل نماییم:

  • معنای کلمات یا مفاهیمی که به کار برده‌ایم،
  • این‌که آیا استدلال‌هایی که به کار برده‌ایم نتایج ما را پشتیبانی می‌کنند یا نه،
  • به کار بردن پیش فرض‌ها،
  • فرضیه‌ها/ پیشنهادهای مختلفی که مشکل با آن حل می‌شود

‌به‌طور خلاصه “وضعیت سقراطی” این است که ‌به‌طور فلسفی فکر شود و به معنای فکر کردن به سؤال‌ها و تأمل کردن است. این سطح از فکر کردن به عنوان “بدبینی سقراطی” – که در آن تأکید زیادی به سؤال کردن می‌شود- از روش سقراطی جداییناپذیر است.

سقراط گاهی در گفتگوهای نخستین گاهی میگفت که تشبیه کردن مراحل بحث با هنر جنگاوری مقایسه‌ی مناسب و درستی است. نوآموز برای آموختن هنر جنگاوری با استادش به نزاع می‌پردازد و در ابتدا استاد به آسانی- مثل مات کردن شاه در شطرنج- برنده می‌شود. اما نوآموز به تدریج یاد می‌گیرد که چطور پاسخ بدهد و مشکلاتی را برای استادش تولید می‌کند. وقتی مراحل تعلیم کامل می‌شود که شاگرد در بازی مساوی استادش شود.

همین مسئله در گفتگوی فلسفی نیز صادق است: ابتدا فقط سقراط در گفتگوها خبره است و بقیه‌ی شرکت‌کنندگان نوآموزانی هستند که در جلسه برای یادگیری “روش کشف حقیقت” شرکت می‌کنند و برای همین مهم نیست که “این کندوکاو[3] بینتیجه بماند” یا پاسخ داده نشود (چون نوآموزان در حال یادگیری فنون حقیقت‌جویی‌ هستند) اما در گفتگوهای دیگر، سقراط این‌گونه عمل نمی‌کند بلکه مثل این است که در مسابقه شرکت می‌کند و مانند دیگران از پیشروی فلسفی بهرهمند می‌شود.

پرسشگری سقراطی: بلند حیرت کردن درباره‌‌‌ی حقایق و معانی

بحث سقراطی که تفکر دانش‌آموزان در خلال آن استخراج و کاویده می‌شود، به دانش‌آموزان امکان می‌دهد تا با آشکار ساختن تفکر خود، آن را بپرورانند و ارزیابی کنند. بحث سقراطی با ترغیب دانش‌آموزان به کاستن از سرعت تفکر و دقیق شدن روی آن، به آنان فرصت می‌دهد تا ایده‌های خود را – باورهایی که ‌به‌طور خودجوش پیدا کرده‌اند و آنهایی که در مدرسه آموخته‌اند – بپرورانند و محک بزنند. بدین ترتیب، دانش‌آموزان می‌توانند باورهای خود را به صورت دیدگاهی منسجم‌تر[4] و توسعه یافته‌تری[5] دربیاورند.

پرسشگری سقراطی معلمان را ملزم می‌کند که سخنان و افکار دانش‌آموزان را جدی بگیرند: معنای آن‌ها، اهمیتش برای آن‌ها، رابطه‌اش با دیگر باورها، روش آزمون آن‌ها، حدو مرز درستی یا معقول بودن آن. معلمانی که درباره‌ی معنا و حقیقت جمله های دانش‌آموزان از خود سؤال‌ می‌کنند، می‌توانند این کنجکاوی را در قالب سؤال‌های تفحصی[6] بیان کنند.

معلمان با «بلند حیرت کردن» نیز علاوه بر نشان دادن علاقه و احترام خویش به فکر دانش‌آموزان، موضع‌گیری های تحلیلی را برای دانش‌آموزان الگوسازی می‌کنند. بحث سقراطیِ پربار نیز همین حس کنجکاوی درباره‌ی معنا و درستی افکار، شنیده‌ها، و خوانده‌های خود را به دانش‌‌‌آموزان منتقل می‌‌‌کند و این پیام روشن را به دانش‌آموزان می‌دهد که از آن‌ها انتظار می‌رود فکر کنند و باورهای هرکس را جدی بگیرند.

مبنای پرسشگری سقراطی این ایده است که هر تفکری یک منطق یا ساختار دارد و هر تک گزاره فقط ‌به‌طور محدودی تفکر زیربنایی خود را آشکار می‌کند؛ فقط قطعه‌ای بسیار کوچک از نظام درهم‌تنیده‌ی باورهایی را خود بخشی از آن است که بیان می‌کند، نه بیشتر. قصدِ پرسشگری سقراطی آشکارسازی منطق تفکر فرد است. استفاده از پرسشگری سقراطی این نکته‌ها را از مفروض می‌گیرد:

  • هر تفکر پیش‌فرض‌هایی دارد؛
  • ادعاهایی دارد یا معنایی را می‌‌‌آفریند ؛
  • دلالت‌های ضمنی/ استلزامات و پیامدهایی دارد؛
  • روی بعضی چیزها متمرکز می‌شود و چیزهای دیگر را به پس‌زمینه می‌راند،
  • بعضی مفاهیم یا ایده‌ها را به‌کار می‌گیرد و بعضی دیگر را به کار‌ نمی‌گیرد؛
  • با قصدها، موضوعات یا مسائل مشخص می‌شود؛
  • بعضی واقعیت‌های علمی[7] را به‌کار می‌گیرد و تبیین‌ می‌کند و بعضی دیگر را نه؛
  • به ‌نسبت روشن یا مبهم است؛
  • به ‌نسبت عمیق یا سطحی است؛
  • به ‌نسبت نقادانه یا غیرنقادانه است؛
  • به‌نسبت دقیق تعریف‌شده یا توسعه‌نیافته است؛
  • به‌نسبت تک‌منطقی[8] یا چندمنطقی[9] است.

آموزش سقراطی ممکن است شکل‌های متعددی به خود بگیرد. پرسش‌های سقراطی‌ می‌تواند توسط معلم یا دانش‌آموزان مطرح شود. از این پرسش‌ها می‌توان در یک گروه بزرگ، در گروه‌های کوچک، دو نفره و حتی به‌‌‌تنهایی استفاده کرد. این سؤال‌ها را می‌‌‌توان برای مقاصد مختلف مطرح کرد. نقطه‌ی اشتراک همه‌ی صورت‌های سؤال سقراطی این است که تفکر شخص در نتیجه‌ی پرسیدن سؤال‌های کندوکاوی و برانگیزاننده پرورش می‌یابد. این کار مستلزم پرسشگرانی است که آن ها را روی باورهای دیگران ” بسنجند” ‌کنند، تصور کنند که پذیرفتن باورهای دیگران چه معنایی‌ می‌تواند داشته باشد، و از خود بپرسند که داشتن باورِ دیگر چگونه خواهد بود. اگر دانش‌آموزی بگوید مردم خودخواهند، معلم می‌تواند با صدای بلند از خود بپرسد گفتن این حرف یعنی چه، یا به نظر دانش‌آموزان چه معنایی دارد اگر بگوییم عملی غیرخودخواهانه نیست یا کسی خودخواه نیست. بحثی که در پی این پرسش درمی‌گیرد باید به شفافیت مفاهیم رفتار خودخواهانه و غیرخودخواهانه، شناسایی نوع شواهدی که برای تعیین عمل خودخواهانه از غیرخودخواهانه شخص لازم است و بررسی پیامدهای پذیرش یا رد تعمیم اولیه کمک کند. چنین بحثی دانش‌آموزان را مهیا‌ می‌کند تا دید خود را درباره‌ی مفاهیمی چون بخشندگی، انگیزه، تعهد، طبیعت انسانی و درست و غلط  بررسی کنند.

بعضی افراد به اشتباه بر این باورند که برگزاری بحث سقراطی مانند به راه انداختن یک داد و بیداد پر هیاهوست[10]. در واقع، بحث سقراطی اهداف مشخص و راه‌های مشخصی برای دستیابی به آن اهداف دارد. در واقع، هر بحثی-هر تفکری- که با پرسشگری سقراطی هدایت شود ساختارمند است. بحث – تفکر- ساختارمند است تا فکر دانش‌آموز را از غیرشفاف به شفاف، از نامستدل به مستدل، از تلویحی به آشکار، از بررسی نشده به بررسی شده، از نامنسجم به منسجم و از ناگفته به گفته برساند. اگر کسی بخواهد مشارکت در بحث را یاد بگیرد، باید یاد بگیرد به گفته های دیگران با دقت گوش کند، در جستجوی دلایل و شواهد باشد، پیش فرض ها را شناسایی و درباره‌ی آنها تأمل کند، دلالت‌های ضمنی/ استلزامات و پیامدها را کشف کند؛ مثال‌ها، تمثیل‌ها[11] و مخالفت‌ها[12] را جستجو کند؛ خلاصه این که، به دنبال کشف دانسته‌های واقعی و تمیزدادن آنها از باورهای صِرف باشد.

پرسشگری سقراطی موضوع‌‌‌های اساسی را مطرح می‌کندلایه‌‌‌های درونی مسائل را می‌کاودحوزه‌های مسئله‌ساز فکر را دنبال می‌کندبه دانش‌آموزان کمک می‌کند تا ساختار فکر خودشان را کشف کنندبه دانش‌آموزان کمک می‌کند تا نسبت به وضوح، صحت و ربط حساس شوندبه دانش‌آموزان کمک می‌کند تا از طریق استدلال شخصی خود به حکم نهایی برسندبه دانش‌آموزان کمک می‌کند تا به ادعاها، شواهد، نتیجه گیری‌‌‌ها، پرسش‌های موردبحث، پیش‌فرض‌ها، دلالت‌های ضمنی، پیامدها، مفاهیم، ترجمه‌ها، دیدگاه‌ها و در یک کلام، به عناصر فکری توجه کنند.

انواع سه گانه‌ی بحث سقراطی

پرسشگری سقراطی را می‌توان با مسامحه به سه صورت کلی دسته‌بندی کرد و سه نوع زمینه‌چینی اولیه برای آن درنظر گرفت.

خودجوش (بدون برنامه‌ریزی‌)

تدریسِ هر معلمی باید آکنده از روح سقراطی باشد. ما باید کنجکاوی و حیرتمان را همواره زنده نگه داریم. اگر چنین کنیم، موقعیت‌های بسیاری پیش خواهد آمد که خودبه‌خود از دانش‌آموزان خواهیم پرسید منظورشان چیست و با آنها بررسی خواهیم کرد که از کجا می‌توانیم بفهمیم چیزی درست است یا نه. اگر یک دانش‌آموز بگوید فلان زاویه در یک شکل هندسی با زاویه‌ی دیگر برابر است، خودبه‌خود به فکر می‌افتیم که چطور می‌توان این مطلب را ثابت یا رد کرد. اگر یک دانش‌آموز بگوید امریکایی‌ها عاشق آزادی‌اند، خودبه‌خود به فکر فرو می‌رویم که معنی این حرف دقیقاً چیست (آیا مثلاً این بدان معناست که امریکایی‌ها بیشتر از مردمان دیگر آزادی را دوست دارند؟ از کجا می‌توان این را فهمید؟). اگر دانش‌آموزی در کلاس علوم بگوید قسمت اعظم فضا تهی است، ما خود‌به‌خود برانگیخته می‌شویم تا درجا بپرسیم این چه معنایی می‌تواند داشته باشد و ما از کجا می‌توانیم بفهمیم.

این گونه بحث‌های خودجوش[13] الگوهایی از گوش دادن نقادانه و نیز بررسی باورهای آشکار شده را در اختیار می‌گذارد. اگر گفته‌ای سؤال‌برانگیز، گمراه کننده، یا نادرست به نظر برسد، پرسشگری سقراطی راهی برای کمک به دانش‌آموزان در خودتصحیحی[14] پیش پا می‌گذارد تا تکیه کردن به تصحیح از سوی معلم. بحث سقراطیِ خودجوش به ویژه وقتی مفید از کار درمی‌آید که دانش‌آموزان به یک قضیه علاقه‌مند می‌شوند، مسئله‌ی مهمی را مطرح می‌کنند، در آستانه‌ی درک یا تلفیق[15] بینشی نو قرار می‌گیرند یا وقتی که بحث به بن‌بست می‌رسد یا آشفته یا خصومت‌آمیز می‌شود. پرسشگری سقراطی محملی است برای اقدام‌های خاص که به واسطه‌ی آنها می‌توان از علاقه‌ی دانش‌آموزان بیشترین بهره را برد، ‌به‌طور مؤثر با مسئله برخورد کرد، به تلفیق و گسترش بینش کمک کرد، بحث مسئله‌یابی را پیش برد، آنچه گیج‌کننده به نظر می‌رسد را روشن کرد یا سروسامان داد و دلسردی یا خشم را برطرف کرد.

با این که بحثِ خودجوش، بنا به تعریف، برنامه‌ریزی قبلی ندارد، معلمان می‌توانند از طریق آشنا شدن با سؤال‌های سقراطی عام و کسب هنرِ پرسشگری پی‌گیر[16]‌ و دادن پاسخ‌های ترغیب‌کننده و مفید، خود را آماده کنند. شما می‌توانید مثال، شاهد یا دلیل بخواهید، مثال نقض بیاورید، از بقیه بپرسید آیا با نکته‌ی مطرح شده موافق‌اند یا نه، موارد نظیر[17] یا مشابهی را مطرح کنید، بخواهید نظرهای مخالف را به بیان دیگری بازگو کنند، پاسخ‌های دانش‌آموزان را ‌به‌طور روشن و خلاصه بازگو کنید. اینها از متداول ترین اقدام‌ها به شمار می‌آیند.

سخن کوتاه، وقتی که شروع می‌کنیم به کنجکاوی بیشتر و بیشتر درباره‌ی معنا و درستی، و از این رو، به وسیله‌ی پرسش در حضور دانش‌آموزان بلند فکر می‌کنیم، مبادله‌های سقراطی[18] در بسیاری از لحظه‌های برنامه‌ریزی نشده‌ی تدریس‌مان رخ خواهد داد. با این حال، می‌توانیم علاوه بر این کنجکاوی‌های برنامه ریزی نشده، دست‌کم دو نوع بحث سقراطی مجزا را طراحی یا برنامه‌ریزی کنیم: یکی آن که دامنه‌ی وسیعی از موضوع‌ها را بررسی می‌کند و دیگری آن که بر یک موضوع خاص متمرکز می‌شود.

ترجمه‌ی کنجکاویها به سؤال اگر اظهار نظر دانش‌آموزی را کم‌ربط یا بی‌ربط ببینید، می‌توانید پیش خود فکر کنید «نمی‌دانم چرا این دانش‌آموز الآن این حرف را زد؟» و بپرسید:«میان بحث ما و سخنی که گفتی … چه ارتباطی می‌بینی؟» یا «مطمئن نیستم الآن برای چه این را گفتی. می‌توانی توضیح دهی این چه ربطی به بحث ما دارد؟» یا «چه باعث شد این به ذهنت برسد؟» اگر نکته مرتبط باشد، می‌توانید ارتباط آن را روشن کنید و اگر تنها اندکی ربط داشته باشد، می‌توانید آن را به صورت دیگری بیان کنید و بگویید «موضوع تازه‌ای مطرح شده است.»  بدین ترتیب، این موضوع تازه را می‌توان دنبال کرد، استادانه به وقت دیگری موکول کرد یا یک تکلیف از آن ساخت. اگر دانش‌آموزی مطلب کلی یا مبهمی بگوید، شاید فکر کنید «می‌خواهم بدانم نقش این باور در زندگی این دانش‌آموز چیست، پیامدهای این باور چیست، دانش‌آموز چه دریافتی از این پیامدها دارد یا اصلاً پیامدی در کار است یا نه.» می‌توانید بپرسید: «این باور بر عمل تو چه اثری می‌گذارد؟ یعنی، برای مثال، به خاطرِ باور داشتنِ این مطلب چه کارهایی می‌کنی یا از انجام دادن چه کارهایی خودداری می‌کنی؟» می‌توانید از چند دانش‌آموز پاسخ بگیرید و برداشت‌هایشان را باهم مقایسه کنید یا نظر متفاوتی را ارائه دهید و از دانش‌آموزان بخواهید پیامدهای آن را مقایسه کنند.

اکتشافی

پرسشگری سقراطی اکتشافی[19] برای زمانی مناسب است که معلمان بخواهند بفهمند دانش‌آموزان چه می‌دانند یا چه فکر می‌کنند و می‌خواهند تفکر دانش‌آموز درباره‌ی موضوع‌های متنوع را واکاوی کنند. برای مثال، می‌توانید از این روش برای سنجش تفکر دانش‌آموز در مورد یک درس در آغاز نیمسال تحصیلی یا واحد درسی استفاده کنید. می‌توانید با استفاده از آن دریابید دانش‌آموزان به چه چیزهایی ارزش می‌دهند، یا از حوزه‌های مسئله‌ساز یا سوگیری‌های بالقوه پرده بردارید، یا پی ببرید که دانش‌آموزانتان در کجاها شفاف‌ترین و ابهام‌دارترین تفکر را دارند. با استفاده از آن می‌توانید حوزه‌ها یا موضوع‌های مورد علاقه یا مناقشه را کشف کنید، یا پی ببرید که دانش‌آموزان کجا و چطور مطالب درسی را در باورهای خود تلفیق کرده‌اند. بحث‌های اینچنین را می‌توان به عنوان روش کلی زمینه‌چینی برای مطالعه یا تحلیل مبحث بعدی، به عنوان پیش درآمد، به عنوان مرور، برای آن که پیش از امتحان گرفتن از دانش‌آموزان ببینیم آنها از یک واحد درسی یا مبحث چه فهمیده‌اند، برای اشاره‌ی ضمنی به قسمت‌هایی که برای امتحان باید دقیق‌تر مطالعه شوند، به عنوان مبنا یا راهنمایی برای تکالیف آینده یا به‌عنوان زمینه‌چینی برای یک تکلیف به خدمت گرفت. بازهم، می‌توانید از دانش‌آموزان بخواهید یک قضیه‌ی مطرح شده در بحث را درنظر بگیرند و دیدگاه شخصی خود را بیان کنند یا آنها را گروه‌بندی کنید تا درباره‌ی آن قضیه یا مطلب بحث کنند.

ما با این نوع پرسشگری سقراطی صرفاً نه یک موضوع یا مفهوم، که دامنه‌ی وسیعی از موضوع‌ها و مفاهیمِی که با هم در مرتبط‌اند را مطرح و کند‌و‌کاو می‌کنیم. این نیازمند کمترین برنامه‌ریزی یا تفکر قبلی است. نظم یا ساختاری نسبتاً آزاد دارد. برای زمینه‌چینی می‌توانید چند سؤال کلیِ ازپیش‌آماده داشته باشید تا در وقت مناسب با درنظرگرفتن مبحث یا موضوع، موضوع‌های مرتبط و مفاهیم کلیدی مطرح کنید. همچنین می‌توانید با پیش‌بینی محتمل‌ترین پاسخ دانش‌آموزان و آماده کردن چند پرسش پی‌گیرانه مقدمات کار را فراهم کنید. با این حال، به یاد داشته باشید که وقتی فکر دانش‌آموزان برانگیخته شود به هیچ وجه نمی‌توان دقیقاً پیش‌بینی کرد که بحث به کجا کشیده خواهد شد.

متمرکز/هدفمند

بیشتر وقت‌ها، رویکرد شما در تدریس پوشش دادن حوزه‌ها و موضوع‌های خاص است. این زمانِ مناسبی برای پرسش سقراطی متمرکز/ هدفمند[20] است. برای کندوکاوِ واقعاً عمیق یک موضوع یا مفهوم؛ برای واداشتن دانش‌آموزان به روشن‌سازی، دسته‌بندی، تحلیل و ارزشیابی افکار و دیدگاه‌ها، تمیز دادن معلوم‌ها از مجهول‌ها و ترکیب عوامل و اطلاعات مربوط، می‌توان دانش‌آموزان را درگیر یک بحث مبسوط و متمرکز کرد. این نوع بحث به دانش‌آموزان فرصت می‌دهد تا بنیادی‌ترین پیش‌‌فرض خود را از زوایای مختلف و با توجه به دورترین استلزامات و پیامدهای آنها موشکافی کنند. این بحث‌ها تجربه‌ی درگیر شدن در یک بحث مبسوط، سامان یافته و منسجم را به دانش‌آموزان می‌چشاند؛ بحثی که کشف، پروراندن و به اشتراک گذاشتن ایده‌ها و بینش‌ها را در طی آن تجربه می‌کنند. این مستلزم برنامه‌ریزی قبلی یا تفکر دقیق درباره‌ی دیدگاه‌های ممکن نسبت به موضوع، دلایل نتیجه‌گیری، مفاهیم مسئله‌ساز، استلزامات و پیامدهاست. برای آمادگی بیشتر می‌توانید درباره‌ی موضوع‌های مرتبط با قضیه فکر کنید: روش‌ها، معیارها، تمایزها و مفاهیم بنیادی و روابط متقابل – همپوشی‌ها یا ناسازگاری‌های ممکن. یک راه خوب دیگر برای آمادگی درنظرگرفتن محتمل‌ترین پاسخ‌های دانش‌آموزان است.

جستارمایه‌هایی برای بحث سقراطی دوست چیست؟ چرا آدم‌ها برای خود دوستانی دارند؟ آیا داشتنِ دوست مشکلی هم ایجاد می‌کند؟ چرا دوستِ خوب بودن سخت است؟ تفاوت میان دوست و بهترین دوست چیست؟تفاوت میان چیزی را خواستن و آن را نیاز داشتن چیست؟خوب چیست؟ بد چیست؟ تفاوت میان خوب و بد چیست؟قانون چیست؟ به چه کار می‌آید؟ تفاوت میان قوانین خوب و قوانین بد چیست؟تفاوت‌های میان آدم‌ها و حیوانات چیست؟

هر سه نوع بحث سقراطی مستلزم فراگیری هنرِ پرسشگری است و معلم را ملزم به آشنا شدن با انواع و اقسام اقدام‌های فکری و حساس شدن به زمانِ مناسب برای پرسیدن سؤال‌های مناسب می‌کند، هرچند که به‌سختی می‌توان گفت برای هر موقعیت خاص چه سؤالی بهترین است.

دسته‌بندی پرسش‌‌‌های سقراطی

مفید خواهد بود اگر در سایه‌ی ویژگی‌های منطق فکر انسانی، گروه‌هایی از پرسش‌های سقراطی را شناسایی کنیم تا بتوانیم پیرامون شش مقوله به تعمق بپردازیم. اینجا نمونه‌هایی کلی از پرسش‌ها را می‌آوریم. بسیاری از این سؤالات باید برای هر پایه‌ی تحصیلی اصلاح شوند.

  • پرسش‌‌‌های شفاف‌سازی[1]
  • منظورت از … چیست؟
  • چه می‌خواهی بگویی؟ نکته‌ی اصلی‌ات چیست؟
  • … چه ربطی به … دارد؟
  • می توانی آن را طور دیگری مطرح کنی؟
  • فکر می‌کنی که موضوع اصلی در اینجا چیست؟
  • نکته‌ی اصلی … است یا …؟
  • می توانی برایم یک مثال بزنی؟
  • آیا این یک مثال محسوب می‌شود: …؟
  • آیا می‌توانی بیشتر توضیح دهی؟
  •  آیا می‌توانی بیشتر راجع به آن بگویی؟
  • چرا این را می‌گویی؟
  • ببین حرفت را درست فهمیدم: منظورت … است یا …؟
  • این حرف چه ارتباطی دارد با بحث/ مسئله یا موضوع ما؟
  • فکر می‌کنی که منظور… از این گوشزد چه بود؟ فکر می‌کنی منظور … چه بود؟
  • «ب»، می‌توانی به زبان خودت بگویی که منظور‌‌ «الف‌‌» از آنچه گفت چه بود؟‌‌ «الف»، این همان منظور تو بود؟
  • [1] Questions of Clarification
  • پرسش‌‌‌هایی که پیش‌فرض‌ها را بررسی می‌‌‌کنند[1]
  • ‌‌چه‌چیزی را فرض گرفته‌ای؟
  • (الف) ‌‌چه‌چیزی را فرض گرفته است؟
  • ‌‌چه‌چیزی را می‌شود جای آن فرض کرد؟
  • به نظرم فرض کرده‌ای … . آیا درست فهمیده‌‌‌ام؟
  • همه‌ی استدلال تو بستگی به این ایده دارد که…. چگونه صحت این ایده را توجیه می‌کنی؟
  • آیا همیشه همین‌طور است؟ چرا فکر می‌کنی این پیش‌ فرض در اینجا صادق است؟
  • [1] Questions that probe assumptions
  • پرسش‌‌‌هایی که دلایل، شواهد و علت‌‌‌ها را بررسی می‌‌‌کنند [1]
  • ‌‌چه‌چیزی می‌تواند یک مثال به حساب آید؟
  • از کجا می‌دانی؟
  • دلایل تو برای گفتن این حرف چیست؟
  • چرا این را گفتی؟
  • چه اطلاعات دیگری لازم است بدانیم؟
  • چرا فکر می‌کنی  این حقیقت دارد؟
  • می توانی دلایل خود را برایمان توضیح دهی؟
  • ‌‌چه‌چیزی تو را به این باور رساند؟
  • آیا این شاهد خوبی برای باور کردن آن است؟
  • آیا هیچ شاهدی برای این ادعا داری؟
  • آیا این دلایل کافی است؟
  • چطور آن شاهد در این مورد به کار می‌رود؟
  • آیا دلیلی هست که روی به آن شواهد شک کنیم؟
  • ‌‌چه‌چیزی تو را به غیر از این قانع می‌کند؟
  • به کسی که بگوید… چه می‌گویی؟
  • ‌‌چه‌چیزی (در اینجا) به حساب می‌آید؟
  • فکر می‌‌‌کنی علت چیست؟
  • این از کجا پیدا شد؟
  • با چه استدلالی به این نتیجه رسیدی؟
  • از کجا بفهیم که آیا این حقیقت دارد یا نه؟
  • آیا کس دیگری می‌تواند شاهدی برای حمایت از این پاسخ بیاورد؟
  • [1] Questions that probe reasons, evidence, and causes
  • پرسش‌هایی‌‌‌ درمورد نقطه‌نظرات یا دیدگاه‌ها[1]
  • به نظر می‌رسد که از دیدگاه … به قضیه نگاه می‌‌‌کنی. چرا این دیدگاه را به جای آن یکی برگزیدی؟
  • گروه‌ها / افراد دیگر چطور به این قضیه واکنش نشان خواهند داد؟ چرا؟ ‌‌چه‌چیزی آنها را تحت تأثیر قرار می‌‌‌دهد؟
  • اگر …ایراد را وارد کند، چه پاسخی می‌دهی؟
  • کسی هست که طور دیگری ببیند؟
  • کسی که مخالف این باشد چه خواهد گفت؟
  • جایگیزینی/ بدیلی هست؟
  • نظرات … و … چه شباهتی دارند؟ چه تفاوتی دارند؟
  • [1] Questions about viewpoints or perspectives
  • پرسش‌‌‌هایی که دلالت‌‌‌های ضمنی/ استلزامات و پیامدها را بررسی می‌‌‌کنند [1]
  • با این حرف چه می‌خواهی برسانی؟
  • وقتی که می‌گویی … ، آیا می‌خواهی این را برسانی که …؟
  • اما اگر آن اتفاق بیفتد، ‌‌چه‌چیز دیگری هم به‌عنوان نتیجه اتفاق می‌افتد؟ چرا؟
  • این چه اثری خواهد داشت؟
  • آیا چنین چیزی لزوماً رخ می‌دهد یا احتمالاً رخ می‌دهد؟
  • گزینه‌ی دیگر چیست؟
  • اگر این‌ها موارد ما باشند، آنگاه ‌‌چه‌چیز دیگری باید حقیقت داشته باشد؟
  • [1] Questions that probe implications and consequences
  • پرسش‌هایی در مورد پرسش[1]
  • از کجا بفهمیم؟
  • چطور می‌توان این مسئله را حل‌وفصل کرد؟
  • آیا سؤال شفاف است؟ آیا سؤال را می‌فهمیم؟
  • آیا پاسخ دادن به این سؤال آسان است یا سخت؟ چرا؟
  • … می‌توانی این سؤال را طور دیگری مطرح کنی؟
  • آیا این سؤال از ما می‌خواهد چیزی را ارزیابی کنیم؟
  • آیا همه قبول داریم که این سؤال مدنظر ماست؟
  • آیا این قضیه مانند … قضیه است؟
  • آیا می‌توانیم سؤال را بشکنیم؟
  • این سؤال ‌‌چه‌چیزی را فرض می‌گیرد؟
  • چرا این مسئله مهم است؟
  • آیا برای پاسخ‌گویی به این سؤال نیاز به واقعیت‌های علمی داریم؟
  • برای پاسخ دادن به این سؤال اول باید به چه سؤال‌‌‌های دیگری پاسخ دهیم؟
  • من مطمئن نیستم که فهمیده باشم چگونه قرار است سؤال اصلی را تفسیر کنیم.
  • [1] Questions about the question

[1] Paul, Richard W., Socratic Questioning & Role-Playing. Foundation For Critical Thinking, 1995.

[2] reflection

[3] inquiry

[4] coherent

[5] developed

[6] Probing questions

[7] facts

[8] mono-logical

[9] multi-logical

[10] Chaotic free-for-all

[11] analogies

[12] objections

[13] spontaneous

[14] self-correcting

[15] integrate

[16] follow-up

[17] parallel

[18] Socratic exchanges

[19] exploratory

[20] focused

دسته‌بندی گفتگو
اشتراک گذاری
Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت