چگونه مواد و برنامه درسی مونتهسوری از این فرآیند یادگیری پشتیبانی میکند
مترجم: فرزانه شهرتاش- 1401
The Importance of writing before reading; How Montessori materials and curriculum support this learning process
By Tahzeem Ryan
University of Wisconsin – River Falls 2015
خلاصه
این اقدام پژوهی مزایای نوشتن را قبل از خواندن بررسی میکند و نحوه حمایت مواد و روش مونتهسوری از دانشآموزان را برای استفاده از نوشتن به عنوان پایهای برای یادگیری خواندن، مستند میکند. در یک دوره شش ماهه پیشرفت دانشآموزانم در خواندن و نوشتن را ثبت و مشاهده کردم. من شش مطالعه موردی را انتخاب کردم که سنین و هر دو جنس مختلف را نشان میدادند و سفرهای یادگیری این کودکان را از نویسندگان به خوانندگان مستند کردم. دادههای مشاهدات و نمونههای کار در بهار و پاییز برای هریک از شش دانشآموز جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که چیزهای زیادی وجود دارد که در هر شش کودک با وجود سن و جنس متفاوت مشترک بودند. مهمترین آنها پیشرفت چشمگیر در توسعه زبان آنها بود. تجزیه و تحلیل من از کل کلاس به من نشان داد که دانشآموزان، به مرور زمان، آثاری را انتخاب کردند که ارتباط مستقیم تری با خواندن و نوشتن داشتند. همچنین نشان داد که کودکان حتی در خارج از محیط مدرسه علاقه بیشتری به خواندن و نوشتن نشان میدهند. تحقیقات من باعث شد به این نتیجه برسم که آموزش نوشتن قبل از خواندن به دلیل کارایی، اثربخشی و مهمتر از همه روشی که دانشآموزان را درگیر میکند مفید است. این امر باعث افزایش عزت نفس آنها میشود و در عین حال آنها را برای دستیابی به اهداف بیشتر و بیشتر تشویق میکند.
کلمات کلیدی: مونتهسوری، دورههای حساس، خواندن، نوشتن، کارآمد، زبان، نوشتن قبل از خواندن
“کودک تا زمانی که از کلمات مکتوب ایده دریافت نکند نمیخواند.”[1]
مقدمه
ماریا مونتهسوری کشف کرد که کودکان دوره حساسی برای زبان دارند و در این زمان است که کودک باید در معرض زبان قرار گیرد، در غیر این صورت دستیابی کودک به زبان هرگز آنطور که بالقوه میتوانست موفقیت آمیز باشد نخواهد بود. بسیاری از مفاهیم و روشهایی که در مونتهسوری آموزش میدهیم، از همان لحظهای که برای اولین بار برای ما توضیح داده میشوند، ایدههای خوبی به نظر میرسند. “البته، “ما میگوییم، “این کاملا منطقی است.” با این حال، هنگام شروع تحصیل، چیزی که برای من عجیب بود، مفهوم آموزش نوشتن قبل از خواندن بود. به طور کلی خرد پذیرفته شده به ما میگوید که کسی نمیتوان بنویسد مگر اینکه لغات را با خواندن آنها یاد گرفته باشد. به همین دلیل، من بلافاصله مسحور این ایده شدم. از خودم پرسیدم: چگونه یک کودک میتواند بنویسد بدون اینکه اول خواندن را یاد بگیرد؟ چگونه میتوان از این زاویه به چنین بخش مهمی از یادگیری نزدیک شد؟ همانطور که من به نظریههای پشت این رویکرد پرداختم، این ایده کم کم منطقی به نظر رسید و سپس وقتی آن را در کلاس در عمل دیدم، متحیر شدم.
وقتی از من خواسته میشود مونتهسوری را توضیح دهم، اغلب مطمئن نیستم از کجا شروع کنم. من کلاس درس مختلط و استقلال و آزادی را توصیف میکنم که بچهها باید خودشان کارشان را انتخاب کنند. وقتی به دیگران اشاره میکنم که تقریباً همه دانشآموزان من تا پنج سالگی یا در مهدکودک میتوانند بخوانند، شگفتزده میشوند. این علاقه من را به درک اینکه چگونه برنامه درسی مونتهسوری میتواند از هر کودک حمایت کند تا اطمینان حاصل شود که اکثر آنها تا سال مهدکودک خود قادر به خواندن هستند، دامن زد. با توجه به بسیاری از دانشآموزان من که پس از دو یا سه سال حضور در کلاس درس خانه کودکان مونتهسوری من به مدرسه دولتی میروند، این نگرانی وجود دارد که کودکان در کلاسهای ابتدایی سنتی خسته شوند، مگر اینکه از آنها دعوت شود خود را با مطالب خواندنی بیشتر و پیشرفته تر به چالش بکشند. همانطور که آنها در جریان سفر تحصیلی خود حرکت میکنند.
ماریا مونتهسوری کشف کرد که معرفی نوشتن قبل از خواندن کارآمدترین و مؤثرترین راه برای دانشآموزان برای یادگیری نحوه خواندن است. او همچنین متوجه شد که “انفجار در نوشتن”[2] قبل از خواندن رخ میدهد – قبل از اینکه کودک بتواند آنچه را که نوشته است بخواند. مدارس سنتی قبل از انتظار نوشتن، الفبا و بسیاری از کلمات کلیدی را به دانشآموزان آموزش میدهند. اگر پیشرفت یادگیری خواندن را تجزیه و تحلیل کنیم، اولین قدم فرآیند تطبیق حروف با صداها است. این صرفاً تمرینی برای حفظ حروف است. با این حال، اگر کودکان ابتدا خواندن را بیاموزند، در واقع مراحل اجرایی کلماتی را طی میکنند که شخص دیگری نوشته است. اگرچه ممکن است این کودک با برخی از حروف و کلمات کلیدی آشنا باشد، اما حس آشنایی و مالکیت حروف و صداها را مانند کودکی که ابتدا با نوشتن آشنا میشود، نخواهد داشت. برای بچهای که اول مینویسد، این کلمات و حروف خودشان است و میتوانند آنها را به هر ترتیبی که میخواهند مرتب کنند. سپس وقتی شروع به خواندن میکنند، حروفی را که قبلاً با آنها آشنا هستند، تشخیص میدهند. این یک فرآیند ذاتی و بنیادی است، و من دریافتهام که کودکان زمانی موفقترند که خواندن و نوشتن به این شکل در هم تنیده شوند.
من غرور فراوان بسیاری از ناخوانندگانم را دیده ام وقتی کلمات را کپی میکنند یا نامشان را مینویسند – غرور در کارشان و احساس موفقیتی که به دست میآورند. همه اینها به عشق آنها به یادگیری کمک میکند و زیبایی مونتهسوری رخ میدهد. من از این پدیده شگفتزده شدم که بسیاری از دانشآموزان به طور ناگهانی و یکپارچه قادر به خواندن خواهند بود. یک روز نتوانستند و روز دیگر توانستند. این همچنین فشار را از روی کودک کم میکند زیرا آنها به طور ناخودآگاه در حال یادگیری خواندن هستند بدون اینکه بدانند این کار را انجام میدهند.
مرور ادبیات در این زمینه
“امروزه در ایالات متحده، هدف آموزش این است که اطمینان حاصل شود که هر کودک باسواد میشود.”[3]
در حال حاضر، دسترسی به آموزش در آمریکا و همچنین معنای باسواد بودن افزایش یافته است. امروزه، تعريف سواد از تنها معيار خواندن تكامل يافته است. انتظار میرود دانشآموزان پایه بسیار گستردهتری از دانش و مجموعه مهارتهای سطح بالاتر داشته باشند.
«روشهای کنونی در پیشدبستانی، شیوههای مناسب رشدی را برای کودکان پیشدبستانی گسترش داده است تا شامل آموزش ضمنی و صریح پیش از سوادآموزی، با هدف آموزش زبان شفاهی، آگاهی واجشناختی، آگاهی نوشتاری و دانش الفبایی باشد.» [4]
این بیانیه بر کودکان و معلمان آینده ما تأثیر میگذارد زیرا آنها مسئول کسب مهارتهای بیشتر در زمینه «سواد» هستند. برنامه درسی مونتهسوری نوشتن را قبل از خواندن معرفی میکند، در حالی که مدل مدرسه سنتی کودکان را با خواندن قبل از نوشتن آشنا میکند. توجه به این نکته مهم است که طیفی وجود دارد و بسیاری از کلاسهای درس سنتی که از رویکرد سوادآموزی متوازن [5]حمایت میکنند، پس از تجربههای آوایی و کلمات دیدآموز[6] در پیشدبستانی و کلاس اول، کودک را به «نوشتن کودکانه» یا «نوشتن آوایی» دعوت میکنند. اگرچه این کلاسها این کار را انجام میدهند، ولی فعالیتهای پشتیبانی سوادآموزی خاصی را که در سنین پایینتر در محیط مونتهسوری نوشتن را قبل از خواندن حمات می کنند را ندارند.
ماریا مونتهسوری گفت:
«نوشتن به آسانی و به طور خود به خود در کودک خردسال مانند گفتار رشد میکند، یعنی همانند موتور ترجمهی صداهایی است که شنیده شده است. از سوی دیگر، خواندن بخشی از یک فرهنگ فکری انتزاعی را تشکیل میدهد و ایدههایی را که توسط نمادهای گرافیکی کسب میشوند را تفسیر میکند ولی فقط دیرتر محقق می شود.» (مونتهسوری، 1967، ص 199)
نوشتن قبل از خواندن روش کارآمدتری برای آموزش کودک به شیوهای متوالی، ناخودآگاه و بدون فشار است. کودک میتواند از طریق نوشتن با حروف آشنا شود و سپس آن حروف را کنار هم بگذارد تا کلمات بسازد و شروع به خواندن کند. هنگامی که کودک با تعداد انگشت شماری از حروف و صداهای آنها از جمله مصوت/ واکه آشنا شد، به او قدرت نوشتن هدفمند داده میشود. [7] (ماریا مونته سوری 1967)
در حال حاضر، دسترسی به مدرسه برای طیف وسیعتری از کودکان در دسترس است و انتظار موفقیت در سیستم آموزشی برای موفقیت آینده کودک حیاتی است. [8] کودکان و مربیان توقع بیشتری برای موفقیت دارند و در نتیجه فشار بیشتری به کودک وارد میشود تا آمادگی تحصیلی برای موفقیت داشته باشد. روش مونتهسوری ابزارهای موفقیت و فرصت سوادآموزی در سنین پایین را با معرفی مواد خاص در مراحل خاص رشد به کودک میدهد. دکتر ماریا مونتهسوری مشاهده کرد که اهمیت معرفی زبان، به ویژه خواندن و نوشتن، به کودک خردسال برای استفاده از دوره حساس کودک ضروری است. او همچنین مشاهده کرد که این یک پایه مشخص از دانش در کودک ایجاد میکند و همچنین عشق به یادگیری را القا میکند. دکتر ماریا مونتهسوری برنامه درسی مونتهسوری را بر اساس نیازهای کودک ایجاد کرد. مشاهدات علمی او از فرآیندهای یادگیری و نحوه تعامل کودک با محیط و مواد خود، اساس برنامه درسی مونتهسوری است.
«دست یک کودک شش یا هفت ساله دوره گرانبهای حساسیت خود را نسبت به حرکت از دست داده است. این دست کوچک ظریف آن دوران مبارکی را که حرکاتش هماهنگ بود پشت سر گذاشته است. بنابراین محکوم به انجام تلاشهای غیرطبیعی و دردناک برای دستیابی به مدلهای جدید عملیات است.»[9] (مونتهسوری، 1967، ص 204)
برنامه درسی مونتهسوری به کودک این امکان را میدهد که خلاقیت خود را از طریق نوشتن کشف و هدایت کند و به او امکان مزایای آموزشی متنوعی را میدهد. برنامه درسی مونتهسوری از مجموعه خاصی از مواد استفاده میکند تا زبان را به طور مستقیم و غیرمستقیم به کودک معرفی کند. وقتی بچهها در سه سالگی وارد خانه کودک میشوند، بلافاصله سر کار گذاشته میشوند – کاری که برای کودک هدفمند و لذتبخش است. آنها ابتدا با فعالیتهای عملی زندگی مانند مرتب کردن، منجوق زدن، ریختن و استفاده از ابزار آشنا میشوند تا در تسلط بر گیره گیره کمک کنند. فعالیتهای عملی زندگی شامل مراقبت از محیط نیز میشود که ساختار و نظم را به کودک معرفی میکند. تمرینهای فضل و ادب رفتار اجتماعی قابل قبولی را آموزش میدهد.[10] همه این فعالیتها به کودکان کمک میکند تا هماهنگی حرکتی درشت و ظریف خوبی ایجاد کنند که به طور غیر مستقیم کودک را برای خواندن و نوشتن آماده میکند.
موادآموزشی حسی برای “آموزش حواس” طراحی شده اند و به کودک این امکان را میدهند که نظم و ترتیب را هنگام کار با مواد ایجاد و درک کند. “سپس آنها مقابله کردن، مقایسه کردن و جور کردن، تمایز قائل شدن، تمایز انطباعات مختلف حسی و قرار دادن آنها در نوعی نظم را از طریق درجه بندی کیفیت را یاد میگیرند. “[11] ریچاردسون در حال نشان دادن پیشرفت نظامند برای حمایت از یادگیری با موادآموزشی است، و اینکه چگونه موادآموزشی مفهوم کلی را به کودک معرفی می کند قبل از اینکه آن را به بخشهایش تقسیم کند. معلم ابتدا تمرینات مقدماتی مانند بازیهای صوتی و کار با قسمتهای فلزی را معرفی میکند. هنگامی که کودک قادر به درک و استفاده از تمرینات در زندگی عملی و حوزه حسی باشد، معلم مطالبی را معرفی میکند که به طور مستقیم خواندن و نوشتن را به کودک معرفی میکند. اینها عبارتند از
این مواجهه پی در پی با خواندن و نوشتن، روشی موثر برای کودک برای بیان افکارش است و مسیر خلاقانهای را برای بیان فراهم میکند که برای آن کودک شخصی و فردی است.[16]
انوشتن خلاق باعث ایجاد غرور در کودک میشود و به او دیدگاه مثبتی نسبت به خواندن و نوشتن میدهد، به او فرصتی میدهد تا از زبان در زمینهای معنادار استفاده کند.[17] نوشتن همچنین به کودک اجازه میدهد که روی گرفتن با دو انگشت (شست و سبابه) [18] خود کار کند، که به نوبه خود میتواند مهارتهای حرکتی ظریف[19] و دامنه توجه[20] او را افزایش دهد. این به کودک فرصت بیشتری برای موفقیت در کلاس درس میدهد. [21] ماریا مونتهسوری مشاهده کرد که کودکان انفجارنوشتن را تجربه کردند به طوری که کودک فقط میخواست به نوشتن ادامه دهد، حتی اگر حروف، کلمات را تشکیل یا شکل نمی دادند. کودکانی که در سنین پایین با قرار گرفتن در معرض صداهای حروف، انواع ادبیات و فرصت بیان ایدههای خود، با زبان آشنا میشوند، صفحات و صفحاتی را مینویسند، حتی اگر حروف یا کلمات بیمعنا باشند. این تجربه غرور را القا میکند و به کودکان اجازه میدهد بدون ترس اشتباه کنند.[22]
آموزش مونتهسوری زبان را در سنین بسیار پایین با استفاده از روش آوایی برای آموزش حروف الفبا معرفی میکند. این به کودک این امکان را میدهد که ابتدا حرف را با صدا شناسایی کند و به کودک اجازه می دهد که کلمات را صداکشی کند و کمکم حروف را در بسترهای دیگر تشخیص دهد. هر مجموعه مشخص از موادآموزشی در برنامه درسی مونتهسوری را میتوان با استفاده از انواع راهبردها مانند بازی های نامگذاری، جورچین بصری و مفهومی، و فعالیتها مرتبسازی، متناسب با نیازهای هر کودک خاص تطبیق داد.[23] الفبای متحرک یک ماده اصلی در برنامه درسی زبان مونتهسوری است. همانطور که مونتهسوری دروس ساختاریافته را توصیف کرد، درسهای کوچک موجود در آن سفارشی و معنادار هستند، که پلکان دانش را تشکیل میدهد.[24] هنگامی که کودک با این مواد در معرض زبان قرار میگیرد، میتواند از زبان در زمینهای معنادار استفاده کند و از آن به عنوان راهی برای بیان افکار و ایدههای خود استفاده کند. دوروتی اولهاور متوجه شد که “کودکان در حالی به سوی ما می آیند که دستور زبانشان قبلاً شکل گرفته است و اگر مایل به گوش دادن باشیم، میتوانند افکار خود را هم به ما منتقل کنند.”[25] معلمان این فرصت را دارند که رابطه مثبت و موفقی بین خواندن و نوشتن و کودک فراهم کنند تا کودک تجارب آموزشی پربار سیر تحصیلی خود را حفظ و تضمین کند.
قرار گرفتن در معرض انواع ادبیات برای الهام بخشیدن به کودک جهت وام گرفتن ایدهها و کمک به او برای هدایت و بیان افکار و خلاقیت خود از طریق زبان ضروری است. «کودکان به چندین ژانر ادبی نیاز دارند، مانند کتابهای تصویری، داستانی، غیرداستانی، فانتزی، شعر و داستانهایی درباره فرهنگها و کودکان از سراسر جهان… وقتی کتابها موضوعات و فعالیتهایی دارند که به تجربیات شخصی مربوط میشود، کودکان دلایلی برای باسواد شدن خود پیدا میکنند.»[26] کودک میتواند ایدهها را قرض بگیرد و از ادبیاتی مانند شعر، داستان، ترانه و غیره برای ایدهها و الهام خود استفاده کند. معرفی این اشکال ادبیات نیز الگویی از نوشتن خوب را برای کودک فراهم میکند.
«در دهها مطالعه، محققان دریافتهاند که اگر آموزش دستخط اولیه بهدرستی انجام شود، باعث بهبود نوشتن دانشآموزان میشود. نه فقط خوانایی آن، بلکه کمیت و کیفیت آن.» [27] کشمکش با دستخط باعث میشود دانشآموزان از نوشتن دوری کنند و به این باور برسند که در نوشتن مهارت ندارند و در نتیجه در خواندن و نوشتن از همسالان خود عقب میمانند. استیو گراهام مینویسد: «همانطور که خوانندگان جوان باید رمزگشایی را بیاموزند تا بتوانند بر درک مطلب تمرکز کنند، نویسندگان جوان نیز باید دستخطی روان و خوانا داشته باشند تا بتوانند روی تولید و سازماندهی ایدهها تمرکز کنند.»[28]
“به نظر میرسد که کودکان در برنامههای دوران کودکی مونتهسوری از قدرت فوقالعاده فانتزی برای تعامل با دوستان خود و روایت داستانهایی استفاده میکنند که آنها را برای انتخابهای پیچیدهتر سواد آماده میکند.”[29] این به کودکان فرصتی میدهد تا ایدهها را تقلید کنند و از درک و تخیل خود به آنها بیفزایند. عمل نوشتن به خودی خود مزایای زیادی برای کودک دارد، از جمله پرورش هماهنگی[30]. استوارت و همکاران مطالعهای را با هدف بررسی تأثیر فعالیتهای مهارتهای حرکتی ظریف بر رشد توجه[31] در کودکان پیشدبستانی انجام داد. آنها فرضیهای ساختند که تمرین مهارتهای حرکتی ظریف، از طریق اعمالی مانند نوشتن، توجه را افزایش میدهد. محققان همچنین مشاهده کردند که کمبود دامنهی توجه در سالهای اولیه تأثیر منفی بر عملکرد تحصیلی بعدی را پیشبینی میکند. این مطالعه نشان داد که زنان بهویژه با تمرین مهارتهای حرکتی ظریف، دامنه توجه خود را افزایش میدهند، اما مطالعات بیشتری برای تعیین تأثیر بر پسران در سن پیشدبستانی ضروری است.[32]
شعر ابزار قدرتمندی است که معلمان میتوانند از آن برای ارتباط با دانشآموزان خود به شیوهای منحصر به فرد و زیبا استفاده کنند. شعر به کودک اجازه میدهد تا خود را بیان کند و بیان شخصی را الهام میبخشد. لورا رید در مقالهاش با عنوان «شاعر را دنبال کن»[33] خاطرنشان کرد که قرار گرفتن در معرض شعر در کلاس درس به کودکان این امکان را میدهد تا دایره واژگان خود را افزایش دهند، تصاویر خلاقانه را الهام بخشند و در عین حال آنها را در معرض بسیاری از روشهای توصیف دنیای خود و خودشان قرار دهند. این فرصتی را برای کودکان ایجاد میکند تا خود را بیان کنند و ارتباطات آنها را با دنیای اطرافشان نشان دهد.[34]
نتیجه اینکه، زود قرار گرفتن در معرض زبان، به ویژه خواندن و نوشتن، برای کودکان در سنین پایینتر در سالهای پیشدبستانی بسیار مفید است. معلمان باید به کودکان در استفاده از دورههای حساس زبانی کمک کنند تا مهارتهای زبانی آنها به حداکثر برسد. برای استفاده از دوره حساس کودک برای زبان، کودک باید زودتر در معرض نوشتن قرار گیرد و میتواند از طریق الفبای سنبادهای، فعالیتهای زندگی عملی[35]، و ایجاد فرصتهایی برای لمس کردن و/یا نوشتن با متن آشنا شود. یکی از مزایای نوشتن اولیه، تسلط بر گرفتن دو انگشتی است که به بهبود مهارتهای حرکتی ظریف کمک میدهد. نوشتن زودهنگام همچنین میتواند دامنه توجه را افزایش دهد که خود میتواند نشانگر آینده تحصیلی مثبت و موفق برای کودک باشد. نوشتن به کودکان راهی برای سازماندهی و بیان ایدههای خود میدهد که اعتماد به نفس و غرور را القا میکند. برنامه درسی مونتهسوری این عشق به یادگیری از طریق زبان را تقویت میکند و به دانشآموزان اجازه میدهد تا پیشرفت کنند. این نگرش مثبت نسبت به زبان به کودکان اجازه میدهد تا شکوفا شوند و سواد و رشد علمی کلی نسل بعدی ما را افزایش دهد. من معتقدم که روش مونتهسوری آمادگی کودک برای خواندن را افزایش میدهد و در عین حال عشق آنها به یادگیری را تقویت میکند. من این عشق به یادگیری و نوشتن خلاق را ابزاری قدرتمند میدانم که به کودکان فرصتی برای موفقیت از طریق زبان میدهد – که منجر به افزایش کلی واژگان، دانش و تداوم این عطش برای یادگیری در تلاشهای تحصیلی آینده میشود. این باعث شد به این فکر کنم که آیا میتوانم فرآیند ذاتی این تحول یکپارچه از نوشتن به خواندن را به عنوان شاهدی بر اثربخشی روش مونتهسوری ثبت کنم یا خیر.
Dunn, Sharon Elise, Assessing Students’ Writing: A Six Traits Approach, Montessori Life, 2000, 12 (3), 37‐39.
Graham, Steve. Want to Improve Children’s writing? Don’t Neglect Their Handwriting, Education Digest, 2010, 76(3), 49‐55.
Johnstone, Susan, Creative Writing for Early Elementary, Montessori Life, 2001, 13 (4).48‐ 49.
Lawhon, Tommie, Cobb, Jeanne B, Routines That Build Emergent Literacy Skills in Infants, Toddlerss, ,and Preschoolers, Early Childhood Education Journal, 2002, 30(2), 113‐118.
Montessori, Maria (1967) The Discovery of the Child. New York: NY: Random House Publishing Group.
Ohlhaver, Dorothy, Preludes to Writing in Early Childhood, Montessori Life, 2001, 13(4), 36‐ 37.
Reid, Laura, Follow the Poet: Poetry in the Montessori Classroom, Montessori Life, 2009, Issue 3, 16‐23.
Richardson, Sylvia Onesti, The Montessori Preschool: Preparation for Writing and Reading, Annals of Dyslexia, 1997, 47, 241‐256.
Soundy, S. Cathleen, Portraits of Exemplary Montessori Practice for All Literacy Teachers, Early Childhood Education Journal, 2003, 31(2), 127‐31.
Stewart, Roger A,, Rule, Audrey C., Girodano, Debra A., The Effect of Fine Motor Skill Activities on Kindergarten Student Attention, Early Childhood Education Journal, 2007, 35(2), 103‐109.
Van Kleeck, Anne; Schuele, C. Melanie, Historical Perspectives on Literacy in Early Childhood, American Journal of Speech‐Language Pathology, 2010, 19 (4), 341‐355.
Woods, Carol S. Building a Stairway to Literacy with the Montessori Movable Alphabet, Montessori Life, 2002, 19‐24.
Zeece, Pauline Davey, Learning, Literacy, and Literature in Children’s Social World, Early Childhood Education Journal, 2002, 30(2), 119‐124.
[1] Maria Montessori, Discovery of the Child, p 229
[2] “explosion into writing”
[3] (Van Kleeck, Schuele, 2010, p. 342).
[4] (Van Kleeck et al, 2010, p. 341)
[5] balanced literacy approach
[6] sight word
[7] (Montessori, 1967,p 199)
[8] (Van Kleeck et al, 2010, p.344)
[9] (Montessori, 1967, p 204)
[10] (Richardson, 1997, p. 244)
[11] (ibid, p 245).
[12] sandpaper letters
[13] metal insets
[14] movable alphabet
[15] object boxes
[16] (Johnstone, 2001)
[17] (Soundy, 2003)
[18] pincer grip
[19] fine motor skills
[20] attention span
[21] (Graham, 2010)
[22] (Johnstone, 2001)
[23] (Soundy, 2003)
[24] (Woods, 2002)
[25] (Ohlhaver, 2001, p. 36)
[26] (Lawhon & Cobb, 2002, p. 116)
[27] (Graham, 2010, p. 49)
[28] ibid
[29] (Soundy, 2003, p. 130)
[30] coordination
[31] development of attention
[32] (Stewart, Rule & Girodano, 2007, p. 103)
[33] Follow the Poet
[34] (Reid, 2009, p.20)
[35] practical life works