ویلفِرِد پسر خردسالی است که در همسایگی خانه ی سالمندان زندگی می کند. او همهی ساکنان آنجا را دوست دارد، اما شخص مورد علاقهاش دوشیزه نانسی آلیسون دلاکورت کوپر است، برای اینکه نام او هم مانند نام خودش چهار قسمتی است. به همین دلیل وقتی ویلفرد فهمید دوشیزه نانسی حافظه اش را گم کرده است، کاملاً طبیعی بود که بخواهد به او کمک کند تا پیدایش کند…
موضوع: معرفتشناسی
درونمایههای داستان: حافظه/ خاطرات/ بهیادآوردن، هویت، پیربودن / قدیمی
سوالات کندوکاو فلسفی با کودکان:
- خاطره چیست؟
- به یاد آوردن چیزی چگونه است؟
- آیا وقتی چیزی را به یاد می آورید احساس خاصی دارید؟ چرا؟ چه چیزی در خاطره وجود دارد که چنین احساسی در شما ایجاد می کند؟
- اولین خاطره شما چیست؟
- اگر حافظه خود را از دست بدهید چه احساسی خواهید داشت؟ (فراموشی) چرا؟ آیا این باعث تغییر شخصیت شما می شود؟ اگر چنین است، چگونه؟
- خاطراتت را به یاد می آوری؟ چرا و چرا نه؟
- چرا هر چیزی که ویلفرد برای خانم نانسی می آورد بخشی از حافظه او را بازسازی می کند؟ هر چیزی که حافظه خانم نانسی را بازسازی می کرد چه چیزی بود؟ چگونه اشیای خارج از ما می توانند آنچه در درون ماست را تغییر دهند؟
هنوز بررسیای ثبت نشده است.